برنج ایرانی چگونه در آستانه 100 هزار تومان نهاده شد؟
به گزارش مجله رویگری، قیمت دلار از اردیبهشت ماه سال 96 تا به امروز بیش از 600 درصد رشد نموده است، یعنی از رقم 3800 تومان به 28 هزار تومان کنونی رسیده. با اینکه شوک قیمتی دلار در این چهار سال و نیم، در بازار کالا های بادوام خود را به خوبی نشان داده، اما هیچ کس نمی تواند انکار کند که بزرگ ترین نوسان قیمت در بخش خوراکی ها اتفاق افتاده است.
به گزارش اعتماد، تاثیر افزایش قیمت در بازار خوراکی ها نیز به نوبه خود بر قیمت تمام شده انواع و اقسام محصولات غذایی، شیرینی و شکلات و حتی اغذیه ها گذاشته است. اما در این چهار سال و نیم، قیمت برنج، داستانی جداگانه پیدا نموده است. به چند علت:
اول، قیمت برنج خارجی از اردیبهشت 96 تا دی ماه سال جاری 575 درصد رشد نموده است. اردیبهشت 96، یعنی در آغاز سال 96 می شد با 5.5 هزار تومان یک کیلو برنج خارجی خرید. این رقم الان به حدود 30 تا 35 هزار تومان رسیده است. این افزایش قیمت را البته می توان به شوک قیمت دلار نسبت داد.
دوم، قیمت برنج داخلی در این مدت زمانی که گفته شد، حدود 325 تا 500 درصد افزایش پیدا نموده است، یعنی یک کیلو برنج ایرانی که اول سال 96 می شد با 13.5 هزار تومان خرید امروز به چندین نرخ تبدیل شده که کف آن 60 هزار تومان و سقف آن (تا لحظه نوشتن این گزارش) به 92 هزار تومان رسیده است. سوم، قیمت برنج داخلی خود را با قیمت های دلاری برنج خارجی هماهنگ نموده است.
درواقع دلالان و نظام عرضه برنج داخلی به سمتی رفته اند که اگر قیمت برنج خارجی یک دلار در هر کیلو افزایش پیدا نموده؛ آن ها 3 دلار گران تر بفروشند. اما چه اتفاقی اتفاق افتاده که برنج ایرانی امروز در آستانه کیلویی 100 هزار تومان قرار گرفته است؟
تورم، قیمت کارگر و مابقی ماجرا
در ایران حدود 650 هزار نفر به طور مستقیم در شالیزار ها کار می نمایند. این کار از بهمن هر سال آغاز می گردد و مرداد سال بعد تمام می گردد. هزینه کارگر در ایران همزمان با تورم، بالا رفته و با رشد تورم هر روز هم بیشتر می گردد. اما تورم سه سال اخیر به گونه ای شده که ارقام نجومی برای کار در شالیزار ها هزینه شده است. به طور مثال گفته می گردد که برای یک دوره 10 روزه، کارگران شالیزار ها رقم 4 میلیون و 5 میلیون تومان را طلب نموده اند.
با کاهش اندازه شالیزار ها و قطعه قطعه شدن آنها، تعداد افرادی که روی شالیزار ها کار می نمایند نیز کمتر می گردد. بیشتر شالیکاران می گویند که چاره ای جز استفاده از خانواده های خود به عنوان کارگر روی زمین ها نداشته اند، چون هزینه کارگر بسیار بالا رفته است.
در ایران حدود 4 هزار شالیکوبی وجود دارد که به طور میانه اگر 5 تا 10 نفر در این کارخانه ها -که با فناوری قدیمی نیز کار می نمایند- فعالیت نمایند بین 17 تا 35 هزار نفر نیز در این بخش فعالیت می نمایند؛ باز هم با هزینه بسیار سرسام آور.
هزینه تمام شده یک کیلو برنج چقدر است؟
برای اینکه بدانیم هزینه تمام شده یک کیلو برنج چقدر است باید ابتدا بدانیم که برنج چطور کشت می گردد؟ کشاورز شالیکار از محصول سال گذشته خود خوشه ای انتخاب می نماید و برای سال بعد نگه می دارد. این بذر برنج است که باید در جای مناسبی نگهداری شده و جوانه بزند.
بذر برنج را باید در جای مرطوبی نگه دارند و رویش را با پلاستیک بپوشانند تا جوانه بزند. بعد نوبت به خزانه یا همان زمین فرعی برنج کاری می گردد. این خزانه باید با کود -حیوانی یا شیمیایی- تقویت گردد. بعد شالیزار از طریق تیلر، کرت بندی می گردد. زمین شالیزار سه روز پیش از نشاکاری برنج، با قرص برنج سمپاشی می گردد.
وقتی نشای برنج در خزانه بلند شد آن ها را تک تک باید به زمین گل آلود نشا کرد. پیش از این کار، زمین باید سه بار با تیلر شخم بخورد. خزانه آبیاری می گردد و بعد نشا های رشد نموده کنده شده و به زمین اصلی وارد می گردد.
حالا با این شرح مختصر وقت آن است که بدانیم هزینه هر یک از این کار ها چقدر است. پیش از این گفتیم که هزینه کارگر به شدت بالا رفته و حتی به روزی 300 تا 500 هزار تومان رسیده است. زمین شالیزار احتیاج به آب دارد که این آب با پمپ های فشار قوی به زمین وارد می گردد. وقتی برق قطع می گردد کشاورزان دیگر به پیک مصرف کاری ندارند.
آن ها باید به هر صورتی پمپ ها را روشن نمایند و آب به شالیزار بریزند. این درحالی است که هزینه برق مصرفی کشاورزی هم در این مدت دوبرابر شده است. از طرف دیگر، قیمت کود و سم با برداشته شدن یارانه آن، با جهش خیره نماینده ای روبه رو شده است. به این معنی که قیمت ها ده برابر شده است. به طور مثال قیمت اوره از 10 هزار تومان به 100 هزار تومان رسیده است.
این ها هزینه هایی است که در بخش کاشت وجود دارند. در بخش صنایع تبدیلی، کشاورز باید محصول خود را برداشت کند و به کارخانه بفروشد. شالیکوبی ها باید برنج سفید را از شلتوک ها جدا نمایند. فرایند ای که هزینه بر است و به قیمت تمام شده یک کیلو برنج اضافه می نماید. براساس این هزینه ها، قیمت یک کیلو برنج بین 45 تا 50 هزار تومان برای یک کشاورز در می آید؛ رقمی که فاصله چندانی با بازار هم ندارد.
احتکار و باقی ماجرا
از طرف دیگر، فضای دلالی و واسطه گری در بازار برنج به شدت اوج گرفته است. بازیگران بزرگ بازار برنج در چند ماه گذشته عرضه برنج ایرانی به بازار را به صورت قطره چکانی انجام داده اند.
تقی جعفریان، رییس اتحادیه شالیکوبی داران مازندران در این باره می گوید: 80درصد برنج از فراورینمایندگان و کشاورزان خارج شده است و در انبار های افرادی است که تمایلی به عرضه آن ندارند و می خواهند با دپو برنج کنترل بازار این محصول را در دست بگیرند.
او می افزاید: دلال ها بعد از سرانجام فصل برداشت برنج، آن را از کشاورزان خریداری و در انبار های خود دپو کردند؛ لذا کشاورزان از این افزایش نرخ منتفع نمی شوند و هم اکنون کنترل بازار در دست واسطه ها و صاحبان فروشگاه های بزرگ است و آن ها به صورت قطره چکانی برنج را در بازار عرضه می نمایند و به همین علت روزانه قیمت برنج ایرانی بالا می رود.
وارداتی که دیر انجام شد
هر سال اتحادیه ها و نهاد های حامی فراوری برنج داخلی در ابتدای سال نسبت به واردات برنج برای کنترل قیمت ها اعتراض می نمایند و صدای شان هم همواره بلند است که واردات برنج به ضرر فراوری داخلی است. دولت ها هم برای اینکه نارضایتی به وجود نیاید همواره به این درخواست ها پاسخ مثبت می دهند و جلوی واردات برنج را می گیرند. اتفاقی که درنهایت به افزایش قیمت در بازار ها می انجامد.
درواقع قیمت ها بالا می رود و سپس دولت به این فکر می افتد که باید واردات انجام می داد و مجوز واردات می دهد. سال جاری هم برای چندمین سال پیاپی همین اتفاق رخ داد. دولت ابتدا واردات برنج را در فصل برداشت ممنوع نمود. دلالان و واسطه ها به بازار ریختند و فراوریات شالیکاران را به اصطلاح جارو کردند.
عرضه برنج داخلی به صورت قطره چکانی عایدی. بعد دولت واردات برنج را انجام داد. اما ذائقه مردم ایران به سمت برنج خارجی گرایش ندارد، بنابراین دلالان به کار خود ادامه دادند و حالا برنج 90 هزار تومانی جدیدترین دستاورد آنهاست.
آینده چه می گردد؟
دولت میخواهد مانند اوایل دهه 80، سیاست خودکفایی در فراوری برنج را در پیش بگیرد و بار دیگر با فشار به منابع محدود آب، این دفعه به سراغ خودکفایی برنج برود. سالانه سه میلیون تن برنج در ایران مصرف می گردد و فراوری ایران 2.2 میلیون تن است.
با توجه به اینکه وزارت جهاد کشاورزی برای تحقق این برنامه احتیاج به سالانه 800 هزار تن فراوری دارد، برآورد می گردد که نزدیک به 11 میلیارد متر مکعب آب برای فراوری این اندازه محصول برنج احتیاج باشد، آن هم در کشوری که برای رسیدن به آب در آن تنش هایی هم شکل گرفته و تجمعاتی اجرا شده است.
بنابراین حالا که به انتهای این گزارش رسیدیم بهتر است این سوال را مطرح کنیم که چرا به جای تنظیم درست سیاست های بازار و استفاده از ابزار های موجود به سراغ شیوه هایی می رویم که ضربه اساسی را به منابع آب و محیط زیست ایران می زند؟ هزینه افزایش قیمت برنج همین امروز از جیب مردم پرداخت می گردد و احتمالا به علت قیمت های نجومی سرانه مصرف در یک سال آینده به شدت کاهش پیدا خواهد نمود. هزینه خودکفایی برنج را احتمالا بین نسلی هم خواهد بود، چه کسی پرداخت می نماید؟
منبع: فرارو